رعایت «مصلحت» در حوزه بعد از انجام مذاکرات به هوشمندی دستگاه دیپلماسی کشور در رفع اثرات راهبردهای آمریکا پس از برجام مربوط می‌شود. آمریکا قصد دارد از طریق پیگیری از اصل «مهار» قدرت رو به رشد ایران را کنترل و مهار نماید. اوباما توافق هسته‌ای با ایران را مقدمه‌ای بر مهار ایران و همراهی تدریجی ایران در موضوعات مناقشه دو طرف می‌داند. 

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛یکی از مهم‌ترین پرونده‌های پیگیری شده توسط دستگاه دیپلماسی کشور مذاکرات هسته‌ای است. در رابطه با انطباق «مذاکرات هسته‌ای» به سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» اظهارنظرهای متفاوتی وجود دارد به‌طوری‌که عده‌ای پذیرش محدودیت‌های برجام را با این سه اصل مغایر می‌دانند. ولی باید آگاه باشیم که اصول سه‌گانه «عزت، حکمت و مصلحت» همیشه برای حصول به منافع مطلق نیست بلکه گاهاً برای حداقل کردن «آسیب‌ها» به کار می‌آید. در این مقاله قصد داریم بدون در نظر گرفتن متن توافقنامه برجام، با رویکردی فرامتنی انطباق سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» را با «مذاکرات هسته‌ای» مورد بررسی قرار دهیم. پیش از پرداختن به موضوع اصلی ضروری است که توجه شود که تصمیم گیری پیرامون مذاکرات، سیاست نظام و نه سیاست جناحی یک دولت و یا جناح سیاسی خاص است. همانطور که جلوتر اشاره خواهد شد، سیاست هوشمندانه نظام مبنی بر مهار استراتژی های دشمن، سبب شد تا مذاکرات پیش رفته و به جایگاه فعلی برسد. اینکه فرآیند قانونی برجام به کجا منتهی می شود، مبحثی مجزاست که محافل قانونی کشور به آن خواهند پرداخت، اما آنچه مهم است، نوع استراتژی جمهوری اسلامی در فضای مذاکرات است.

جایگاه مولفه «عزت» در مذاکرات هسته ای
پیگیری و تحقق کامل فناوری بومی هسته‌ای در کشور با عزت ملی ایرانیان پیوندی درهم‌تنیده‌ای دارد. نخستین نمود اثر مذاکرات هسته‌ای و نتیجه مستقیم آن، تحقق چرخه‌ی سوخت و فناوری بومی هسته‌ای در قدرت ملی کشور مشاهده می‌شود. قدرت هر کشور به مؤلفه‌های گوناگونی وابسته است که در تقسیم‌بندی ساده به دو مبحث سخت‌افزاری و نرم‌افزاری قابل تقسیم است. دسترسی به آب‌های آزاد، موقعیت ژئوپلتیکی برتر، منابع غنی زیرزمینی و معادن، داشتن نیروی انسانی کارآمد، وجود ارتش و نیروی زمینی کارآزموده و مستقل و ... در قدرت سخت‌افزاری کشور جای می‌گیرد و داشتن وجهه بین‌المللی، تمدن باسابقه، میزان آشنایی سایر ملل با تمدن کشور، هویت ملی یکپارچه و وفاداری به آرمان‌های مشترک، صلح‌جو بودن، فعال در صحنه بین‌الملل و ... از جمله مؤلفه‌های قدرت نرم‌افزاری کشور است. داشتن تکنولوژی‌های برتر و توان علمی-صنعتی بالا از جمله الزامات قدرت سخت‌افزاری است. یکی از این فناوری‌های نوین، استفاده از انرژی نوین و پاکی همچون انرژی هسته‌ای است. تعداد کشورهایی که در این زمینه دارای چرخه سوخت بومی و ظرفیت غنی‌سازی در دنیا هستند بسیار نادر و اغلب به تعداد کشورهای ثابت عضو شورای امنیت سازمان ملل و تعداد کمی از کشورهای دیگر محدود می‌شود که به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسد. ورود ایران به باشگاه هسته‌ای از سال 1385 و تأیید رسمی قدرت‌های بزرگ دنیا مبنی بر به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی، پشتوانه‌ای برای قدرت کشور و عزتی در سطح داخلی و بین‌المللی و جهان اسلام است.
مسئله‌ی دیگر که نشان از عزتمندی ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران است وجود ایران هسته‌ای و مایه مباهات و افتخار جهان اسلام است. ایران به طور رسمی اولین کشور اسلامی است که دارای فناوری صلح‌آمیز بومی هسته‌ای و تولید برق در جهان اسلام است. (پاکستان به‌طور رسمی دارای بمب هسته‌ای است) بریتیش پترولیوم در طی گزارشی در سال 2013، میزان انرژی در نیروگاه اتمی بوشهر را معادل انرژی 9/0 میلیون تن نفت اعلام کرده است که به‌طور تقریبی در مصرف روزانه 15 هزار بشکه نفت صرفه‌جویی کرده است. در این گزارش ایران در تولید انرژی هسته‌ای در هلند که قبل از ایران به تولید انرژی هسته‌ای دست‌یافته بود، پیشی گرفته است.[1] بر اساس پایگاه wos به عنوان مرکز سنجش و اندازه‌گیری علمی بین‌المللی، ایران در بین 111 کشور در رده سیزدهم و در رده اول جهان اسلام تولید علم در رشته شیمی آلی و هسته‌ای دنیا قرار گرفته است.[2]
پیشرفت و فناوری هسته‌ای ایران مایه حیرت و اعجاب جهان اسلام و کشوری پیشرو از ایران در بین کشورهای جهان اسلام از منظر استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای ساخته است که باعث اقتدار، عزتمندی و حاکی از دست بالای ایران در معادلات انرژی و علمی است. از این لحاظ، ایران پرچم‌دار و محافظ منافع و دستاوردهای حقوقی و فناوری‌های هسته‌ای کشورهای جهان سوم و اسلام عمل کرده و هموار کننده راه دستیابی به فناوری‌های صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای در برابر قدرت‌های بزرگ و انحصارطلب دنیا است. لذا تصمیم گیری برای تداوم مذاکرات هسته ای با غرب، در راستای عزت ملی مردم ایران تصویر می شود. کوتاه آمدن غرب در مواجهه با ایران در موضوع هسته ای که از منظر آن ها بایستی به «صفر» می رسید و آن ها به دنبال «از بین بردن تمام پیچ و مهره های صنعت هسته ای» بودند، یکی از جلوه های عزت ملی ملی محسوب می شود.

2. جایگاه مؤلفه‌ی «حکمت» در مذاکرات هسته‌ای:
می‌توان حکمت را نوعی عقلانیت ابزاری «هزینه-فایده» دانست؛ یعنی باید «مضرات» و «منافع» هر اقدامی را سنجید و با توجه به «نتیجه» دست به انتخاب زد. حکمت یعنی گزینش بهترین رهیافتی که بیشترین منفعت را از آنِ ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران می‌نماید.
شاید مذاکرات هسته‌ای و دادن امتیازانی به طرف‌های غربی به‌خودی‌خود امری واجب نبود. شاید پیگیری و ادامه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای، تحقیق و پژوهش بر روی سانتریفیوژهای IR8، تولید پلوتونیوم در راکتور هسته‌ای آب‌سنگین اراک، ازدیاد و تزریق گاز به چشمه‌های متعدد سانتریفیوژی، رسیدن به ظرفیت 90 هزار سو در بازه کوتاه‌مدت و... بهترین روش ممکن بود که بدون محدودیت و قبول تعهدات دست‌وپا گیر بین‌المللی آن‌ها را پیگیری می‌کردیم.
اما فعالیت‌های ضد ایرانی بلوک کشورهای غربی-عربی، لزوم شفافیت و پاسخ‌گویی درباره ماهیت برنامه هسته‌ای ایران به جامعه بین‌المللی و ... ده‌ها مواردی بودند که باید جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ راهبردی به مقابله و توازن سازی با این مشکلات می‌رفت. حکمت یعنی سنجیده کار کردن و یافتن پاتکی در برابر تک دشمن. حکمت به معنای «منفعت مطلق» نیست بلکه در واقع «دفع استراتژی دشمن» و «کاهش هزینه‌های اقتصادی-سیاسی» به حداقل ممکن برای کشور است. لذا با این توضیحات نیاز بود با انتخاب بهترین راهبرد ممکن به این الزامات پاسخ داد.
2. 1. دیپلماسی «هوشمند آمریکا» و لزوم مهار آن توسط ایران
دکترین بوش به دلیل توان اقتصادی و نظامی ایالات‌متحده و نگرش خاص تیم سیاست خارجی او بر اساس حمله پیش‌دستانه و یک‌جانبه‌گرایی استوار بود. نتیجه‌ی دو جنگ عراق و افغانستان جز اعتراض عمومی داخل آمریکا به دلایل بحران اقتصادی ناشی از این دو جنگ و نادیده گرفتن کشورهای اروپایی و نارضایتی آنان از یکه‌تازی‌های آمریکا چیزی نصیب آمریکا نکرد. وقتی اوباما به ریاست جمهوری آمریکا رسید شعار تغییر را در پیش گرفت و ابزارها و شیوه‌های «سخت» بوش را به کنار گذاشت و راهکار «نرم» اتخاذ نمود. اوباما با تلفیق قدرت سخت بوش و قدرت نرم خویش، سیاست جدیدی به نام «قدرت هوشمند» ابداع نمود. قدرت هوشمند ابداعی بود که علاوه بر تکیه بر قدرت سخت نظامی و روی میز بودن دائمی گزینه‌های نظامی، بر ائتلاف‌ها، چندجانبه گرایی، مشارکت‌ها و تأکید بر نقش سازمان‌های بین‌المللی در همه‌ی سطوح سعی در ایجاد مشروعیت برای پی گیری منافع ملی آمریکا توسط دیگر شرکای خود داشت.
اوباما با تجهیز به چنین سلاحی سعی داشت به جنگ دشمنان خود برود و در غرب آسیا سعی نمود ایران را با دو حربه «تضعیف» و «منزوی کردن» خلع سلاح نماید. «ایران هسته‌ای» از طریق تخریب چهره ایران در منطقه و جلوگیری از نفوذ در میان ملت‌های مسلمان و «افزایش فشارهای اقتصادی» از طریق تحریم‌ها دو راهبردی بودند که به «تضعیف» و «منزوی مردن» ایران ختم می‌شد. شعار «همکاری» و «مشارکت» اوباما در کنار سفرهای بین‌المللی بی‌سابقه کلینتون، وزیر خارجه اسبق آمریکا، توانست اعتماد کشورهای مختلف را برای اعمال فشار بر ایران جلب کند.
سیاستمداران آمریکا می‌خواستند این بار برخلاف دوران بوش با گزینش قدرت هوشمند سعی نمایند جامعه بین‌الملل را با خود همراه سازند. «جو بایدن» در این باره چنین می‌گوید: «ما برای اینکه ایران را منزوی کنیم تمهیدات دو کار را مهیا نمودیم. «دیپلماسی» در وهله‌ی اول به ما امکان داد نوع نگاه جهان را به این مشکل تغییر دهیم... ما با نشان دادن این مسئله به دنیا که اگر آن‌ها بخواهند مذاکره کنند، دست خود را به سویشان دراز می‌کنیم [و با این کار] فضای متفاوتی ایجاد کردیم که در آن توانستیم اقدام کنیم... [مساله دوم] «تحریم‌ها» بودند که ایران را وادار می‌کرد تا اقداماتی معنادار برای رسیدن به نگرانی‌های جهان درباره برنامه هسته‌ای‌اش انجام دهد... [و در این کار] نه‌تنها متحدان ما بلکه روسیه و چین نیز به ما پیوستند».[3] بنابراین اوباما و تیم سیاست خارجی وی با همکاری دیگر شرکا و اقناع کردن آن‌ها توپ را به زمین ایران انداختند و تلاش داشتند ایران را در وضعیتی قرار دهند که به به زعم آن ها «مطالبه‌ی جهانی» و «خطر تروریسم هسته‌ای و اشاعه تسلیحات هسته‌ای» در خاورمیانه که اوباما اصرار داشت آن را به عنوان شعار تهدید مطرح و برجسته نماید، پاسخ دهد، لذا ضروری بود که این راهبرد آمریکایی ها خنثی شود.

2. 2. خطرات پیرامون مقاومت در منطقه و لزوم پاسخ ایران
با شروع بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه که از تونس آغاز گشت و چون دومینویی به مصر، اردن و یمن رسید؛ گروه های افراطی ضمن سو استفاده از فضای ملتهب، اوضاع سوریه را به ورطه جنگ داخلی کشاندند. گروه های افراطی با کمک‌های مالی-تسلیحاتی قطر، عربستان، ترکیه، اتحادیه عرب و پشتیبانی‌های آموزشی و دیپلماسی آمریکا، اتحادیه اروپا مسلح شدند و شروع به پیشروی در خاک سوریه نمودند. به تدریج اوضاع از کنترل ارتش سوریه خارج شد و گروه‌هایی مانند احرار الشام، جیش الاسلام، ارتش آزاد سوریه، النصره و داعش هر یک قسمت‌هایی از خاک سوریه را اشغال نمودند به‌طوری‌که تروریست‌ها تا نزدیکی دمشق پیش رفته‌اند و منابع آبی را به سمت دمشق مسدود نمودند و این شهر را با بی‌آبی مواجه ساخته‌اند. با ناامنی سوریه، محور مقاومت دچار خطرات موجودیتی شد. لذا در این شرایط ایران تصمیم گرفت با تغییر تاکتیک، خود را از بار مشکلات بین‌المللی نظیر تحریم‌ها، بحران اقتصادی ناشی از تحریم، تحریم‌های نفتی و قیمت رو به کاهش جهانی نفت، درگیری در پرونده هسته‌ای و... رها نماید تا پس از برداشته شدن تحریم‌ها و رهایی از الزامات فصل هفتم منشور سازمان ملل به موضوع سوریه و محور مقاومت پرداخته و با دغدغه کمتر، به ترمیم و تحکیم اوضاع سوریه و تغییر نگرش جامعه بین‌الملل نسبت سوریه بنماید.

3. جایگاه مؤلفه‌ی «مصلحت» در مذاکرات هسته‌ای:
در مذاکرات هسته‌ای مصلحت کشور در دو حوزه، حین انجام مذاکرات و بعد از انجام مذاکرات قابل بررسی است. «مصلحت» در حین مذاکرات شامل رعایت اصول عقلانی و گزینش عملکرد مطلوب، که به یک «توافق خوب» نائل شود. برای رسیدن به یک توافق خوب لازم بوده و هست که یک سری حریم‌ها و خطوط قرمز رعایت شود تا منافع هسته‌ای ایران محفوظ بماند. «با مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دو سال گذشته، محورهای ذیل به‌عنوان خطوط قرمز مذاکره قابل احصاء است:
1. حرکت علمی هسته‌ای به‌هیچ‌وجه نباید متوقف یا حتی کند شود.
2. مذاکره‌کنندگان ایران باید بر ادامه‌ی تحقق و توسعه و پیشرفت هسته‌ای پافشاری کنند.
3. کسی حق معامله بر روی دستاوردهای هسته ای را ندارد و کسی هم این کار را انجام نخواهد داد.
4. مذاکره‌کنندگان کشورمان نباید هیچ حرف زوری را از طرف مقابل قبول کنند.
5. باید مسئولان برای حل موضوع هسته‌ای تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند.
6. حفظ تشکیلاتی مانند «فردو» که دشمن قادر به تخریب آن نیست و برایش غیرقابل دسترسی است.
7. این مذاکرات فقط در مورد مسائل هسته‌ای است و لاغیر.

با الهام از این خطوط قرمز به نظر می‌رسد یک توافق خوب بایستی حائز شرایط ذیل باشد:
1. حفظ دانش هسته‌ای
2. حفظ دستاوردهای هسته‌ای
3. حفظ عزت ملی
4. حفظ منافع ملی
5. حفظ استقلال سیاسی»[4]

رعایت «مصلحت» در حوزه بعد از انجام مذاکرات به هوشمندی دستگاه دیپلماسی کشور در رفع اثرات راهبردهای آمریکا پس از برجام مربوط می‌شود. آمریکا قصد دارد از طریق پیگیری از اصل «مهار» قدرت رو به رشد ایران را کنترل و مهار نماید. اوباما توافق هسته‌ای با ایران را مقدمه‌ای بر مهار ایران و همراهی تدریجی ایران در موضوعات مناقشه دو طرف می‌داند. سخنان رهبر معظم انقلاب در شهریورماه سال جاری نیز بر همین مبنا صورت گرفته است و مقام معظم رهبری در این سخنرانی نفوذ اقتصادی، سیاسی و... آمریکا در ایران را پس از برجام گوشزد نموده و مسئولان کشور را به تلاش برای زایل کردن زمینه‌های نفوذ آمریکا راهنمایی فرمودند. در این فضا ضرورت تمرکز بر مصالح کشور توسط تیم مذاکره کننده حیاتی و مهم به نظر می آید.(+)

محمد سلامی استاد

منابع:
1- سایت الف، 27/3/93 کد مطلب 230956، قابل‌دسترسی در:
www.alef.ir/vdccpxqie2bq108.ala2.html?23wml
2- دانشگاه علم و صنعت ایران، جایگاه ایران در تولید علوم هسته‌ای، معاونت پژوهشی و فناوری، قابل‌دسترسی در:
www.iast.ac.ir/find.php?item=7.7709.18926.fa
3- مصطفی محمدی، بهانه‌ی هسته‌ای برای تغییر رفتار ایران، اندیشکده تبیین راهبردی، قابل‌دسترسی در:
http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child
4- رضا سراج، شاخصه‌ی یک توافق خوب، اندیشکده تبیین راهبردی، 27/8/93، قابل‌دسترسی در:
http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items/


لینک کوتاه مطلب:

https://miniurl.ir/0Rl1B