14 خرداد جاری را باید فصلی متمایز در نبرد جبهه حق و باطل دید.اگر تا پیش از این، امام امت همواره بر سیلی خوردن دشمنان از ملت ایران تاکید کرده بودند ولیکن در تعبیری بس شگرف و از سر دلسوزی و دغدغه جهت حفظ آرمان های آن پیر سفرکرده ی جمارانی، این بار از « سیلی خوردن ملت ایران » در صورت « تحریف امام و شخصیت امام » سخن به میان آورد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ 14 خرداد جاری را باید فصلی متمایز در نبرد جبهه حق و باطل دید.اگر تا پیش از این، امام امت همواره بر سیلی خوردن دشمنان از ملت ایران تاکید کرده بودند ولیکن در تعبیری بس شگرف و از سر دلسوزی و دغدغه جهت حفظ آرمان های آن پیر سفرکرده ی جمارانی، این بار از « سیلی خوردن ملت ایران » در صورت « تحریف امام و شخصیت امام » سخن به میان آورده و فرمودند:
« اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد. همه باید بدانند که هاضمه‌ی سیری‌ناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است.» (14/3/94)
دیده بان بصیر انقلاب در ادامه وظیفه خطیر نخبگان، دانشجویان و حوزویان را یادآور شده و فرمودند:
« اگر شخصیّت امام تحریف شد، بد معرّفی شد، غلط معرّفی شد، همه‌ی این خطرات بزرگ متوجّه ملّت ایران خواهد شد؛ اینجا است که خطر تحریف امام به‌عنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسئولان کشور، صاحب‌نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقه‌ی به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان تلقّی بشود.»
رهبری معظم انقلاب سپس به تبیین اصول و آرمان های امام پرداخته و این اصول را همان موارد مضبوط و ثبت شده و شاکله ی کلی حرکت امام دانستند:
« آن راهی که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام است. امام یک اصولی دارد، یک مبانی‌ای دارد؛ این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکله‌ای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است.»
اما اصول و مبانی شخصیت و گفتمان امام خمینی(ره) چه بود؟
1- تقابل اسلام ناب و اسلام آمریکایی
امام خامنه ای در بیان اولین شاخصه گفتمان آن پیر سفرکرده ی جمارانی اعتقاد به « اسلام ناب و تقابل این اسلام با اسلام آمریکایی » را مد نظر قرار دادند.[2]
تدبری کوتاه و گذرا بر بیانات امام خمینی(ره) در موضوع تقابل اسلام ناب و اسلام آمریکایی مثبِتِ وجود جریان خطرناکی است که می تواند نهضت را به فروپاشی بکشاند.
امام امت سازش با آمریکا و شوروی را محال دانسته و می فرمودند:
« فرزندان عزیز جهادی‏ام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه ‏های اسلام ناب محمدی ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ است. اسلامی که غرب، و در رأس آن امریکای جهانخوار، و شرق و در رأس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه‏داران و پول‏پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بی‏بهره بوده‏اند؛ و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله‏گر و قدرت‏مداران بازیگر و مقدس نمایان بی‏هنرند.»[3]
به هر روی نگاه به مبانی حضرت روح الله بیانگر این نکته مهم و حیاتی است که امام خمینی(ره) عدم سازش با آمریکا و نپذیرفتن نظام سلطه را جز مهم ترین مبانی انقلاب و نظام دانسته اند.آیا می توان آمریکا را کدخدا نامید و خط امام را هم دچار تحریف نکرد؟!
بنیانگذار جمهوری اسلامی در جایی دیگر اسلام آمریکایی را اینگونه معرفی می نمایند:
« مگر مسلمانان نمی‌بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده‌اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزه‌های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» را ترویج می‌کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور و حرم امن الهی، خود را از تمامی قید و بندهای ظالمان آزاد ببینند و در یک مانور بزرگ از چیزی که از آن متنفرند اعلام برائت کنند و از هر وسیله‌ای برای رهایی خود استفاده نمایند.»[4]
نکته مهم و کلیدی تعابیر امام در تبیین اسلام آمریکایی با کلید واژه های اسلام 1- مقدس نماهای بی شعور و 2- اسلام فریب و سازش و سرمایه داری است. خلف شایسته امام امت نیز در 14 خرداد 1394 در حرم خمینی کبیر، اسلام آمریکایی را به دو شاخه اسلام سکولار و اسلام متحجر تقسیم کردند.[5]
تعبیر رهبر انقلاب از « آخوندهای درباری » را می توان نکته مهم دیگر بیانات امام خامنه‌ای دانست:
« اسلام آخوندهای درباری – که امام مکرّر با همین تعبیر از آنها اسم می‌آوردند – اسلام داعشی؛ از آن طرف، اسلامِ بی‌تفاوت در مقابل جنایات صهیونیستی، در مقابل جنایات آمریکا، اسلامِ چشم‌دوخته‌ی به آمریکا و قدرتهای بزرگ و به اشاره‌ی آمریکا، اینها همه سر در یک آخور دارند؛ در یک جا اینها همه به هم میرسند؛ از نظر امام اینها همه مردودند.»
تعبیر رسای « اسلامِ چشم دوخته به آمریکا » گویا و مبین و بدون نیاز به توضیح می باشد!
امام خمینی(ره) نیز هماره بر این وجه تمایز بین حامیان اسلام ناب و حامیان اسلام آمریکایی تاکید داشتند:
«روحانیون متعهد اسلام باید از خطر عظیمی که از ناحیه علمای مزور و سوء و آخوندهای درباری متوجه جوامع اسلامی شده است سخن بگویند، چرا که این بیخبران هستند که حکومت جابران و ظلم سران وابسته را توجیه و مظلومین را از استیفای حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسیق و کفر مبارزان وآزادیخواهان در راه خدا حکم می‌دهند، که خداوند همه ملتهای اسلامی را از شرور و ظلمت این نا اهلان و دین فروشان نجات دهد.
و یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهده علما و فقها و روحانیت است، مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاستهای اقتصاد سرمایه داری و اشتراکی در جامعه است…»[6]
امروز که شعار صلح با همه دنیا در گفتار و عمل مسئولین، پی در پی دیده می شود این سوال خود به خود در اذهان متبادر می شود که آیا تاریخ چند هزارساله ی بشر، ظالم تر از ایادی استکبار جهانی و در راس آنان دولتمردان آمریکا را بر روی کره ارض به خود دیده است؟
از منظر امام خمینی(ره) لزوم اخراج و طرد این مشوه کنندگان چهره روحانیت و آن زمینه سازان اسلام سازش و ذلت و در یک کلام اسلام آمریکایی، از وظایف اصلی و مهم طلاب انقلابی است:
« من به همه روحانیین سرتاسر کشور اعلام خطر می‌کنم! من به همه ملت اعلام خطر می‌کنم! به روحانیون اعلام خطر می‌کنم که چنانچه خدای نخواسته در بین شما کسی است که بر خلاف موازین اسلام عمل می‌کند، او را نهی کنید. اگر نپذیرفت از جرگه روحانیت اخراج کنید. اگر نکنید این کار را، خدای نخواسته صورت روحانیت – که عزّ اسلام است – این را مُشوَّه می‌کنند. و با مُشوَّه کردن صورت روحانیت، اسلام به انزوا خواهد [رفت‌]. اسلام بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است.»[7]
رهبری معظم انقلاب شهریور 91:
آن چه از امام آموختیم در این دولت زنده و برجسته شده است
اما رهبری معظم انقلاب که 14 خرداد امسال، تحریف امام را مقدمه سیلی خوردن ملت ایران دانسته بودند، پیش از این و در 2 شهریور 1391 در مورد ویژگی های دولت دهم عباراتی مهم و اثرگذار ایراد کرده بودند.
اهمیت این عبارات آنجاست که این تعاریف و تمجیدهای رهبری معظم انقلاب پس از 18 ماه حملات بی وقفه و مداوم جریانات مختلف سیاسی و به بهانه « انحراف » به دولت دهم صورت گرفته است:
« یک بخش دیگر از این نقاط قوّتی که به نظر من روی آن باید تکیه کرد، مسئله‌‌ی برجسته شدن ارزشهای انقلاب است. در این سالهائی که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهای انقلاب و چیزهائی که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئله‌‌ی ساده‌‌زیستی مسئولان، استکبارستیزی، افتخار به انقلابیگری. یک دوره‌‌ای بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگری و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعی میکردند به عنوان یک ارزش منفی یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومی مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابی، جهتگیری انقلابی، ارزشهای انقلابی و مبانی انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکی از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنی مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئله‌‌ی دعوت به عدالت، مسئله‌‌ی ساده‌‌زیستی، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلی چیزهای مهمی است.»[8]
رهبری معظم انقلاب در ادامه این دیدار، عامل اصلی حملات دشمن به جمهوری اسلامی را اولا در پیشرفت های جمهوری اسلامی و خصوصا دولت [9] و ثانیا در زنده شدن شعارهای انقلاب دانستند:
« عامل دوم این دشمنی ها، زنده شدن شعارهای انقلاب است. وقتی شعارهای انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان می‌آید و چهره‌‌ی همراه‌‌تری میگیرند؛ هرچه شما شعارهای انقلاب را پررنگ‌‌تر کنید، آنها چهره‌‌شان عبوس‌‌تر و خصمانه‌‌تر میشود؛ این چیزِ طبیعی است.»
پر رنگ شدن شعارهای انقلاب عامل اصلی تزاید تلاش دشمنان:
تدقیق در بیانات امیرعلمدار انقلاب در 2 شهریور 1391 بیانگر این نکته حیاتی است که دلیل اصلی حملات ناجوانمردانه به دولت از سال 84 تا 91 و به خصوص 90 و 91 (عبارت« بخصوص در این دو سه سال اخیر » ) را از منظر رهبری معظم انقلاب باید در یک نکته مهم و بارز جستجو کرد: پررنگ شدن شعار های انقلاب
رهبری معظم انقلاب اگرچه در خردادماه 1394 و کمتر از دو سالگی دولت یازدهم، از تحریف شخصیت و مبانی امام احساس خطر نموده و همه دلسوزان به امام و انقلاب را به یاری می طلبند و لیکن در شهریور 91 با تایید سیاست استکبارستیز دولت دهم، حملات به دولت را ناجوانمردانه و حرف بافی می نامند:
« حالا البته بعضیها در روزنامه، در سایت، در تریبونهای گوناگون مطالبی منتشر میکنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمن‌‌تراشی کردیم که اینقدر با ما دشمنی کنند! به نظر من اینها حرفبافی است. آنچه که گفته میشود، متکی به یک تحلیل درست نیست. نه، دشمنی ها خیلی طبیعی است. وقتی که امام بزرگوار بود، دشمنیها زیاد بود؛ برای خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعیف‌‌تر شود و عقب‌‌نشینی کنیم، آنها طبعاً چهره‌‌شان بظاهر متبسم‌‌تر میشود. البته جلو میآیند. یعنی چهره را متبسم میکنند، برای اینکه بتوانند جلو بیایند، مناطق را تصرف کنند و ما را از پیشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حرکت خودمان جدیتر و مصمم‌‌تر باشیم، آنها ناراحت میشوند و چهره‌‌شان عبوس میشود.»
رهبری معظم انقلاب 23 تیرماه 1392 (آخرین دیدار با هیات دولت دهم):
هشت سال شعارهای انقلاب را سر دست گرفتید و به آن افتخار کردید
اما در آخرین دیدار هیات دولت دهم با امام امت، معظم له ضمن توصیه های خود به دولت برای رسانیدن گزارش خدمات به سمع مردم فرمودند:
کارهای جلوی چشم شما را هم انکار خواهند کرد:
« مخالفین و کسانی که بی‌اطلاعند – بعضی از دستگاه‌های رسانه‌اىِ خارجىِ مغرض، و گاهی بعضی در داخل – برخی از چیزهائی را که جلوی چشم هم هست، انکار میکنند. یعنی کاری انجام گرفته، جلوی چشم است، همه می‌بینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند.»
استراحت نداشتن و امتیازات شخصی را نخواستن و ندیدن از ویژگی های این دولت بود:
در ادامه رهبری معظم انقلاب ضمن تشکر از هشت سال کار شبانه روزی دولت، این دوره را متمایز از همه دوره ها دانسته و فرمودند:
« همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همه‌ی دوره‌های دیگر بود و هست؛ این نقطه‌ی برجسته‌ای است که نباید این را نادیده گرفت. همه‌ی کسانی که میخواهند درباره‌ی دولتها، درباره‌ی کابینه‌ها، درباره‌ی رؤسای جمهور قضاوت کنند – چه پیش خودشان، چه در منظر عموم – و نظری بدهند، خوب است به این نکته هم توجه کنند: حجم کار بالا و تلاش خستگی‌ناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگی‌ها و امتیازاتی که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز میگیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگی است که این دولت بحمدالله از این امتیاز برخوردار بود.»
در مجامع جهانی از ارزشهای انقلاب و اهداف انقلابی احساس شرم نکردید:
در ادامه رهبری معظم انقلاب نه به مثابه برخی چهار سال اول و نه به مثابه برخی دیگر شش سال ابتدایی دو دولت را که هر 8 سال را واجد امتیاز مهم « سر دست گرفتن شعارهای انقلاب و افتخار کردن به آن » دانسته و فرمودند:
« در طول این هشت سال این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. یکی از کارهای مهمی که جبهه‌ی ضدانقلاب – چه انقلاب ما، و چه انقلابهای دیگر – در طول تاریخ و در عرض دنیا داشتند و میکردند، این بوده است که سعی کنند ارزشهای انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند…. این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانی، احساس شرم از انگیزه‌های انقلابی و از اهداف انقلابی و از شیوه‌های انقلابی نکرد؛ این خیلی کار بزرگی بود.»(+)

حسین مهدیزاده نراقی
پایان قسمت اول
[1] به جهت تفصیل مطلب، در این قسمت تنها به صورت کاملا خلاصه و تیتروار به بخش « تقابل گفتمان اسلام ناب و اسلام آمریکایی » در بیانات امام خمینی(ره) و جانشین خلف ایشان امام خامنه ای خواهیم پرداخت و مابقی سرفصل های بیانات رهبری معظم انقلاب در 14 خرداد سال جاری در موضوع اصول و مبانی شخصیت امام خمینی(ره) را در قسمت دوم به بعد این سلسله مطالب و در یکی از سایت های آرمان مهر و یا میدان 72 دنبال خواهیم کرد انشاءالله
[2] اوّلین مطلبی که در [مکتب‌] امام وجود دارد، اثباتِ اسلام ناب محمدّی و نفی اسلام آمریکایی است. امام، اسلام ناب را در مقابل اسلام آمریکایی قرار داد. اسلام آمریکایی چیست؟ اسلام آمریکایی در زمان ما و در زمان امام و در همه‌ی زمانها – تا آنجایی که ما می‌شناسیم، ممکن است در آینده هم همین‌جور باشد – دو شاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار، یکی اسلام متحجّر؛ لذا امام، آن‌کسانی را که تفکّر سکولاری داشتند – یعنی دین را، جامعه را، رفتار اجتماعی انسانها را، جدای از اسلام میخواستند – همواره در ردیف کسانی گذاشت که نگاه متحجّرانه‌ی به دین داشتند؛ یعنی نگاه عقب‌افتاده‌ی غیر قابل فهم برای انسانهای نواندیش و متعصّبانه‌ی برروی مبانی غلط، تحجّر؛ هردوی اینها را امام در کنار هم همواره ذکر کرده است. امروز که شما نگاه میکنید، می‌بینید هردو نمونه‌ی اسلام، در دنیای اسلام وجود دارد، هردو هم مورد حمایتِ قدرتهای قلدر دنیا و مورد حمایت آمریکا است
[3] صحیفه امام، جلد 21، صفحه204
[4] همان منبع، صفحه 80
[5] اسلام آمریکایی در زمان ما و در زمان امام و در همه‌ی زمانها – تا آنجایی که ما می‌شناسیم، ممکن است در آینده هم همین‌جور باشد – دو شاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار، یکی اسلام متحجّر؛ لذا امام، آن‌کسانی را که تفکّر سکولاری داشتند – یعنی دین را، جامعه را، رفتار اجتماعی انسانها را، جدای از اسلام میخواستند – همواره در ردیف کسانی گذاشت که نگاه متحجّرانه‌ی به دین داشتند؛ یعنی نگاه عقب‌افتاده‌ی غیر قابل فهم برای انسانهای نواندیش و متعصّبانه‌ی برروی مبانی غلط، تحجّر؛ هردوی اینها را امام در کنار هم همواره ذکر کرده است. امروز که شما نگاه میکنید، می‌بینید هردو نمونه‌ی اسلام، در دنیای اسلام وجود دارد، هردو هم مورد حمایتِ قدرتهای قلدر دنیا و مورد حمایت آمریکا است.(14 خرداد ماه 1394)
[6] صحیفه امام، جلد 20، صفحه339
[7] همان منبع،جلد 14،صفحه 190
[8] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20831
[9] خب، هر بیننده‌‌ای احساس میکند و میبیند که تلاش دشمنان در مقابله‌‌ی با جمهوری اسلامی در این سالهای اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد که ما اگر بدانیم انگیزه‌‌های دشمن از کجا ناشی میشود، تکلیف خود را در برنامه‌‌ریزیهامان بهتر میفهمیم. به نظر من یکی از علل این دشمنیها، همین پیشرفتهای شماست؛ یعنی میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهوری اسلامی با داعیه‌‌ی اسلام‌‌خواهی، با داعیه‌‌ی مردم‌‌سالاری اسلامی، با داعیه‌‌ی رد و نفی مستدل لیبرال دموکراسی، برای تشکیلات استکباری دنیا یک خطری است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر برای آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوی این را بگیرند.
"Our President, analytical news site"